ترمز بریدگان موفقیت

یک روز خوب را خواهم ساخت

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

تعریف کسب و کار

🔴 تعریف کسب و کار



برای تعریف کسب و کار و مفهوم آن در ابتدا لازم است به مقدمه ای از روش های عمده درآمد زایی اشاره ای داشته باشیم 


✅ سر فصل ­های درآمد زایی


آقای رابرت کیوساکی در کتاب مشهور خود با عنوان "پدر پولدار، پدر بی پول " سر فصل­ های عمده درآمدی یک انسان را به چهار روش تقسیم می­ کند. این چهار روش عمده عبارتند از:


🔸کارمندی

🔸کسب و کارهای کوچک

🔸کسب و کارهای بزرگ

🔸سرمایه گذاری


هر شخص به فراخور علم، دانش، مهارت، تجربه و ویژگی­ های شخصیتی خود می­ تواند از حداقل یکی از این روش­ ها و حداکثر از هر چهار روش درآمد داشته باشد. کسب درآمد از طریق هر کدام از این روش­ ها نشان­ دهنده نوعی خاصی از شخصیت مالی است که در انسان غالب شده است. 😜😜


✅ روش اول: کارمندی

  شاید بزرگترین ویژگی اشخاص کارمند این باشد که آنها در ابتدا و قبل از هر اولویت دیگر، به دنبال امنیت و ثبات هستند. آنها دغدغه­ هایشان این است که در زمان مشخص درآمد مشخصی داشته باشند، هر چند که آن درآمد یک آب باریکه باشد. به این ترتیب آنها امنیت نسبی دارند و می­ توانند متناسب با میزان درآمدی که دارند برنامه ریزی نمایند.


✅ روش دوم: کسب و کارهای کوچک

منظور از کسب و کارهای کوچک همان مغازه­ های سنتی است. در این نوع از کسب و کارها، کاسب­ ها افرادی هستند که ریسک بیشتر نسبت به کارمندان پذیرفته ­اند و از آنها جلوتر رفته ­اند. اما نهایتاً ریسکی که پذیرفته ­اند محدود است و بنابراین آنها فقط در مدار مشخص و تا سقف معینی می­ توانند پیشرفت کنند. بزرگترین ترس آنها از رقباست. صاحبان کسب و کارهای کوچک نمی­ خواهند و نمی­ توانند که جای خود را به کسی دیگر بدهند. در نتیجه ممکن است حتی شاگردان خود را عوض کنند، چون به این باور دارندکه اگر شاگردشان فوت کوزه­ گری را یاد بگیرد، ممکن است بعد از مدتی تهدید بر علیه خود آنها باشند.


هر دوی روش­ های درآمدزایی کارمندی و کسب و کار خُرد که توضیح داده شد محدودیت ­هایی دارند. مهم­ترین این محدودیت­ ها شامل محدودیت زمانی (۲۴ ساعت در روز) و در نتیجه محدودیت درآمدی هستند. کارمندان زمان خودشان را می ­فروشند و در ازای آن درآمد کسب می­ کنند. این امر برای کسب و کارهای کوچک همانند مغازه داران نیز صدق می­ کند. آنها تا زمانی درآمد دارند که در محل کسب و کار خود حضور فیزیکی و فعالیت داشته باشند. در نتیجه این محدودیت­ ها سبب می­ شود که اشخاص نتوانند از یک حدی بزرگتر شوند.


✅ روش سوم: کسب و کارهای بزرگ (شرکت و سازمان)

 اما اشخاصی که کسب و کارهای بزرگ دارند، افرادی هستند که تفاوت­ هایی نسبت با دو گروه قبلی دارند. اولویت آن­ها آزادی است، آزادی مالی، آزادی زمانی، آزادی انتخاب و عملکرد. به همین منظور سعی می ­کنند یک سیستم را به وجود بیاورند و فعالیت خود را در این قالب انجام دهند. آنها در این سیستم افراد بسیار باهوشی را استخدام می­ کنند تا آن افراد برایشان کار کنند و سیستم را جلو ببرند. غالباً متخصصین دانشگاهی که به دنبال امنیت می­ گردند، جایگاه کارمندی را برای مالکان کسب و کارهای بزرگ پر می­کنند (به این ترتیب هر دو طرف به آنچه می­ خواهند می­ رسند). صاحبان کسب و کارهای بزرگ دارای ویژگی­ های یک شخص کارآفرین می­ باشند. آنها با ریسک­ پذیری و قبول مسئولیت زیاد، در شرایطی که تضمینی برای موفقیت وجود نداشته است شروع به کار کرده­ اند تا ارزشی را خلق کنند. همچنین با خلق یک سیستم کاری، انجام فرآیندهای کاری را هر چه بیشتر به سمت خودکار شدن هدایت کرده ­اند. به این ترتیب بعد از مدتی تلاش سخت، آنها به آزادی می­ رسند.


✅ روش چهارم: سرمایه گذاری

هر شخصی که بتواند از پولش کار بکشد و کسب در آمد کند می ­تواند در این گروه قرار بگیرد.این افراد می­ توانند پول خود را در بازارهای سرمایه بگذارند، در بازار املاک سرمایه­ گذاری کنند و …، کارهای مختلفی که انجام دهند تا میزان پولشان را افزایش دهند و یا درآمد پایدار غیر فعال برای خود بوجود آورند. منظور از درآمد غیر فعال درآمدی که برای بدست آوردن آن نیازی به فعالیت کردن نیست، مانند درآمد حاصل از اجاره ملک.


نکته حائز اهمیت این است که الزاماً این طور نیست که هر شخص فقط بتواند از یکی از روش­ های مدل درآمدی، درآمد داشته باشد. ممکن است یک شخص کارمند باشد ولی سرمایه­ گذاری­ هایی نیز انجام دهد و از آنها درآمد خلق کند. همچنین ممکن است یک شخص کسب و کاری کوچک داشته باشد و همزمان نیز کارمند نیز باشد.


اگر از منظر مالی بخواهیم نگاه کنیم، مقصد نهایی همه باید به سمت سرمایه­ گذاری باشد. تا جایی که سرمایه­ گذاری­ ها به عمل بیاید و برای ما تولید درآمد غیر فعال کند. این درآمد در وهله اول باید از هزینه­ های جاری بیش­تر باشد، در نتیجه می­ توانیم نیاز مالی را از خود دور ­کنیم، استرس­ های مالی را از بین ببریم و به آزادی­ نسبی که می­ خواهیم برسیم.


حتماً متوجه شده ­اید که ما به عنوان یک کارآفرین به دنبال راه ­اندازی کسب و کاری هستیم که مانند روش درآمدی سوم ( کسب و کارهای بزرگ ) بتواند به صورت خودکار فعالیت کند تا به این ترتیب بتوانیم برای خود استقلال و آزادی عملکردی، مالی، زمانی و … بدست آوریم. جمله معروفی هست که می­ گوید

“کارآفرینان اشخاصی هستند که مدتی را طوری کار می­ کنند که دیگران دوست ندارند آنطور کار کنند تا بعد از آن به گونه ­ای زندگی کنند که دیگران نمی­ توانند آن گونه زندگی کنند.”

من این جمله و مزیت کارآفرینی را بسیار می­ پسندم. این جمله دقیقاً به روش درآمدی سوم دلالت دارد. حالا با این مقدمه تعریف کسب و کار را ارائه می­ دهیم.


موافقین ۱ مخالفین ۰
کوروش مشهدی

پیش از آغاز هر کسب و کار، این 5 مورد را در نظر بگیرید.

پیش از آغاز هر کسب و کار، این 5 مورد را در نظر بگیرید.


 @Piroz_20


🗯 آمار نشان داده است که حدود دو سوم کسب و کارها دو سال پس از راه اندازی تعطیل می شوند، نیمی از تمام کسب و کارها پنج سال دوام می آورند و فقط یک سوم آنها می توانند تا ده سال به فعالیت خود ادامه دهند. اما چه راهکارهایی را باید به کار بست تا شانس موفقیت افزایش یابد؟


1⃣ اهداف عملی تعریف کنید.

در یک کسب و کار بطور معمول اگر همه دیدگاه ها و نظرات را در کنار هم قرار دهید به یک هدف اصلی خواهید رسید. این هدف می تواند کسب سود یا مجموعه ای از اهدافی بزرگتر باشد.

واقعیت این است که کارمندان باید از وظایف روزانه خود درک درستی داشته باشند تا بتوانند در مسیر مورد نظر ادامه راه دهند. هر چه گروه کارمندان شما بزرگ تر باشد، باید تمرکز بیشتری بر این موضوع داشته باشید. هر چه در تنظیم این معیارهای روزانه دقیق تر عمل کنید و آن را با هدف کلی سازمان هماهنگ تر کنید، کارمندان ارتباط بهتری با کار خود برقرار می کنند.


2⃣ بعضی مقیاس ها مانع بهره وری می شوند.

شاید بیشتر کسب و کارها اهداف مالی را مقیاسی برای اندازه گیری کار افراد بدانند. اما واقعیت این است که همه افراد باید به این درک برسند که ارزشی که از دستاوردهای هر تیم حاصل می شود معیار اصلی اندازه گیری خواهد بود. اهدافی که شما برای ارزیابی عملکرد گروه استفاده می کنید نمی توانند تنها معیار ارزیابی باشند. البته هدف اصلی هر سازمان باید همواره مد نظر باشد، اما روش دستیابی به آن هدف مهم است. گاه معیار شما میزان ساعتی است که هر کارمند کار می کند. اما این معیار نمی تواند به تنهایی نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد. هدف خود را قربانی مقیاس ها و معیارهای کوچک و کم ارزش نکنید.


3⃣ استخدام باید با دقتی خاص انجام شود.

نمی خواهیم منکر اثربخشی تمامی اقداماتی که شما در زمینه آموزش و یا بهبود فرهنگ سازمانی خود انجام می دهید بشویم. اما آنچه اهمیت دارد سیستم جذب کارمند شماست. افراد را به دلیل مهارتی که دارند استخدام نکنید. مهارت های حرفه ای قابل آموزش است. آنچه قابل آموزش نیست مهارت اجتماعی است. اگر افرادی که استخدام می کنید از خصوصیاتی مانند اشتیاق، همدلی و توانایی حل مشکل برخوردار نباشند، مهارت های حرفه ای آنها برای شما فایده ای نخواهد داشت.


4⃣ هرگز هیچ ایده ای را خیلی برای خود بزرگ نکنید.

نظر شما در مقابل آنچه بازار تعیین می کند اهمیتی ندارد. هر ایده ای باید برای سنجش ارزش آن در بازار مورد بررسی قرار گیرد. شما ممکن است مقادیر زیادی زمان، سرمایه و تلاش صرف ایده هایی کنید که هرگز موفق نخواهند شد. هر ایده ای باید با سرعت مورد آزمایش قرار گیرد تا میزان مقبولیت آن در بازار مشخص شود.


5⃣ آنقدر از موفقیت کارمندان خود شگفت زده نشوید که به نابودی خودتان بیانجامد.

تا زمانی که به هدف نهایی نرسیده اید نمی توانید از افراد تیم خود قدردانی کنید. واقعیت این است که اگر مرتب کارمندان خود را تشویق کنید، کار زیاد به هدف اصلی تبدیل می شود و نتیجه اهمیت خود را از دست می دهد. بنابراین برای ارایه پاداش و مشوق برنامه ای را با نظر خود کارمندان تعیین کنید. اما به آنان یادآوری کنید که این برنامه فقط در صورت دستیابی به اهدافی که برای آن بازه زمانی تعریف شده قابل اجرا خواهد بود.


Piroz_20@
موافقین ۱ مخالفین ۰
کوروش مشهدی

اشنایی با روش‌های قرن بیست و یکم در زمینه اشتغال

قصد داریم خوانندگان عزیز وبلاگ ترمز بریدگان موفقیت را با روش‌های قرن بیست و یکم در زمینه اشتغال آشنا کنیم. 


این برنامه برای هر ایرانی در هر سنی، با هر سوادی، در هر جایی، با هر امکانی، قابل دسترس نیست. متأسفانه دانشگاه‌های ما به دلیل کهنه بودن‌ آموزه‌های‌شان، مطالبی از زمینه¬ کاربردی دانش نداشته‌اند و فقط تئوری به بچه¬ها آموخته شده است. امروز من به عنوان یک کارآفرین که دغدغه اشتغال جوان‌های کشور را دارم می‌خواهم با شما گفت‌وگو کنم و بگویم که چرا به این سرنوشت دچار شدیم. اگر به اختصار بخواهم توضیح بدهم، باید به این موارد اشاره کنم:

۱. درآمد نفتی.

۲.  نقش کم‌رنگ دانشگاه¬ها.

۳. آشنا نبودن جوانان کشور با مدیران اجرایی.

۴. وفور مدرک. ۵. کپی‌کاری (چون ایده‌ای نداشتیم از کارهای دیگران کپی کردیم و چون این کار به دلیل نرخ تورم، بهره بانک، نزول پول سودآور نیست و درآمدزایی مشکل شده است، کارهایی را کپی کردیم که معلوم بود زیان‌ده هستند.)


برای این‌که به دنیای جدید راه پیدا کنیم باید بیاموزیم که چه روش‌هایی در دنیا اجرا شده و از این تجارب موفق الهام بگیریم و هم‌وطن‌های عزیزمان را با شیوه‌های جدید کار و تجارت و درآمد و اشتغال آشنا کنیم.

در این سلسله نوشتارها قرار بر این شد که بر بستر کشاورزی، صنعت، بازرگانی، فرهنگ، خدمات و… ایده‌هایی را با شما عزیزان در میان بگذاریم. لازمه پیشرفت هر جامعه‌ای، حتما خلاقیت و کارآفرینی است و امروز این نیاز معمولی نیست بلکه شرط بقای یک کشور است و اگر تا دیر نشده این ها را یاد نگیریم، باید با فقر و تنگنای مالی زندگی کنیم.

اگر ما از امروز بیاموزیم که چه نیازی از بشر هنوز بی‌پاسخ مانده، یک مخترع خواهیم شد. کشف نیازهای بی‌پاسخ ما را به یک مخترع و کارآفرین تبدیل می¬کند. اگر بخواهیم به این چالش‌ها بپردازیم در وهله اول می‌بینیم با امکاناتی که در سرزمین ماست و دارایی‌های عینی ما محسوب می‌شوند آشنا نیستیم. ما هنوز نمی‌دانیم که چگونه انتهای همه رشته‌هایی که درس خوانده‌ایم به بازار و اقتصاد ختم می‌شود و این بخش از زنجیره مغفول مانده ¬است. ما درسی را خوانده‌ایم اما نمی‌دانیم چگونه از این رشته می‌توان پول ساخت. چگونه می‌توان اقتصاد را رشد داد. ما در این سلسله مقالات می‌خواهیم آن حلقه مفقوده را پیدا کنیم و از تجربیات و دانشی که کسب کرده‌ایم استفاده کنیم و بخش اقتصادی آن را هم بیاموزیم.

به عنوان مثال اگر بخواهیم درباره کشاورزی صحبت کنیم، کره زمین بدون دخالت بشر، در سال سی و سه هزار میلیارد دلار تولید می‌کند. منظورم آن‌هایی نیست که بشر در تولید آن دخالت دارد، منظورم مواردی بدون دخالت بشر است. ما اگر این توانمندی را بشناسیم، تردیدی نیست که می‌توانیم از این ثروت بیکران که هر سال تولید می‌شود بهره‌مند شویم. یک خانواده کُره‌ای را برای شما مثال می‌زنم که روی طناب رخت خانه‌شان، با آویختن کیسه‌های خرید و ریختن آب دریا در آن کیسه‌ها، جلبک اسپیرونا تولید می‌کنند و کیلویی صد دلار به سازمان‌های جهانی می‌فروشند. یعنی این خانواده ماهی پنج شش هزار دلار از طناب رخت خانه‌شان درآمد ایجاد می کنند.

ما نمی‌دانیم که سازمان جهانی خوار و بار، اعلام کرده که هفتاد هزار فرصت کشاورزی وجود دارد ولی آن‌چه از کشاورزی در کشور ما باقی است، به دویست یا سیصد عنوان نمی‌رسد. یعنی شصت و نه هزار و هشتصد فرصت کشاورزی در کشور ما مغفول باقی مانده¬است. ما هنوز نیاموخته‌ایم که سرزمین ما هزاران گونه گیاه خودرو در طبیعت دارد، که خیلی از این‌ها ثروت‌های بسیار زیادی را برای ما تولید می‌کنند. به عنوان مثال: کتیرا کیلویی دویست و چهل هزار تومان است، گل¬ گاوزبان کیلویی صد و هشتاد هزار تومان، بابونه کیلویی سی هزار تومان است و بی¬شمار از این گیاهان خودرو که خداوند به ما ارزانی داشته است. ما باید کارهایی را که تا امروز پول‌محور بوده است به دانش‌محور تبدیل کنیم؛ چون جوانان ما پول ندارند و ما باید به جای پول و سرمایه دانش را جایگزین کنیم تا هر کس در هر سطح از سرمایه وارد مرحله کارآفرینی شود. به طور مثال، گیاه استدیا چهارصد برابر از شکر شیرین‌تر است و شما اگر این گیاه را در منزل داشته باشید کیلویی پنجاه هزار تومان قیمت برگ آن است؛ ولی هنوز هم‌وطنان من با خون دل و رنج، گندم می¬کارند و کیلویی سیصد تومان می‌فروشند. پوست میوه‌هایی که شما دور می‌ریزید یک طعم¬دهنده¬ بسیار عالی برای محصولات غذایی مثل بستنی، نوشابه، کیک و شیرینی است؛ ولی ما از آن بی‌خبریم و از آن بهره نبرده‌ایم. ما هنوز یاد نگرفته‌ایم ضایعات میوه‌ای را در بازار تره‌بار، جمع‌آوری، شست‌وشو، برگه‌برگه و به خشکبار تبدیل و به بازار عرضه کنیم. این کار سرمایه‌ای نمی‌خواهد و فقط اراده و تصمیم شما را نیاز دارد. الان بشر موفق شده که با کار علمی درختان را بدون شاخه کند. یعنی ما که درختان را به فاصله ۵۰ متر از هم می‌کاشتیم، حالا به فاصله ۱۰ سانت ۱۰ سانت می‌کاریم. یعنی اگر ما یک هکتار زمین کشاورزی می‌گرفتیم، جوانان ما با پنجاه متر زمین می‌توانند همان کار نسل گذشته را انجام بدهند. کشور ما با مشکل کم‌آبی روبرو است بنابراین باید با این روش‌ها ارزش افزوده را زیاد کنیم.

بگذارید مثال دیگری بزنم. اگر ما بذرهای نایابی را که ایرانی‌ها ندیده‌اند بکاریم و بعد از چند ماه بذرگیری کنیم و مشابه¬ خارجی‌ها بسته¬بندی کنیم از هر مترمربع بین یک تا سه میلیون تومان می‌توانیم درآمد ایجاد کنیم. ما هنوز نمی‌دانیم کاکتوس‌های میوه‌دار یعنی چه. کاکتوس‌ها را می‌شناسیم اما کاکتوس‌هایی در جهان هست، که میوه‌های گران قیمت می‌دهد. ما هنوز بلوبری، رزبری، کرانبری را نمی‌شناسیم که در آمریکا صد و بیست سال سابقه دارد. ما هنوز نمی‌دانیم که با یک عدد گندم می‌توانیم ده هکتار را گندم بکاریم. ما هنوز نمی‌دانیم در شش ماه زمستان که گندم می‌کاریم تا در بهار شکوفه بزند می‌توانیم این کار را در فریزر خانه انجام دهیم و زمین‌مان را شش ماه آزاد کنیم. گندم پانزده روز در فریزر می‌ماند مثل اینکه شش ماه زمستان و پاییز را در زمین مانده است. ما برای روز مادر، گل‌های گوشت‌خوار را در یک پشت‌بام تولید کردیم و چند ده میلیون تومان فروختیم.

در کشور ما که در صبح و ظهر و شام نود میلیون سفره باز می‌شود (یعنی خانواده‌ها به اضافه واحدهای تجاری، هتل‌ها، کافی‌شاپ‌ها و…)، اگر ما قادر باشیم چیزی روی این همه سفره بگذاریم و از هر یک میلیون سفره یک ریال به ما برسد، ۳۴۷ میلیارد تومان درآمد خواهیم داشت.

در این یادداشت، که بحث ما درباره کشاورزی است می‌توانیم هزاران فرصت کشاورزی را با هر توانی یا هر امکانی در هر استانی به سرانجام برسانیم و درآمد جدید و جالبی را به دست بیاوریم که قابل مقایسه با شیوه‌های گذشته نباشد.

از یازده اقلیمی که در جهان وجود دارد کشور ایران صاحب نه اقلیم است؛ امّا چرا ما میوه‌های جدید را روی سفره‌های‌مان نمی¬بینیم؟ چرا این همه فرصت‌هایی که در زمینه لوازم آرایشی از طبیعت می‌توان به دست آورد، در فرهنگ ایرانی وجود ندارد؟ ما پانزده کشور همسایه داریم که ۲میلیارد از ۶کشور جهان در آن ساکن هستند و همه¬ آن¬ها نیازمند همه چیز هستند. آیا به بازارهای گسترده پیرامون خودمان فکر کرده‌ایم؟ آیا هنوز به این نکته پرداخته‌ایم که تک‌تک شما خوانندگان خلاقیت می‌توانید چه میزانی از این نیازها را تأمین کنید و در زندگی و کارتان تحول عمده ایجاد کنید؟ آیا ما نمی‌توانیم فرآوری محصولاتی را که دیگران تولید می‌کنند انجام دهیم؟ یعنی اگر ما زمین، امکانات و آگاهی نداریم، می‌توانیم از محصولات دیگران در منزل خودمان کارگاهی ایجاد کنیم و با مجوز قانونی در آن¬جا مشغول به فرآوری محصولات شویم. به عنوان مثال فرض کنید که می‌خواهیم یک ماسک صورت تولید کنیم که صد در صد طبیعی و بسیار برای مصرف‌کنندگان مفید و پر جاذبه است. احتیاج به بیست متر اتاق داریم. می‌توانیم در سایت مشاغل خانگی ثبت‌نام کنیم:


و فرم ثبت‌نام را پر کنیم تا بیایند اتاق ما را ببینند و برای تولید محصولات غذایی، آرایشی، بهداشتی، دارویی و… مجوز بگیریم. این مجله متناسب با توان و امکانات و پول‌تان ایده‌هایی را در بستر کشاورزی به شما معرفی می‌کند که بتوانید اوقات فراغت خود و خانواده‌تان را به درآمد و تولید اشتغال برگزار کنید.

ما در شهر‌های بزرگ کشور هزاران هکتار فضای سبز داریم. در تهران پانزده هزار هکتار فضای سبز داریم که همه ساله صدها میلیارد هزینه می‌کنیم. آیا نمی‌توانیم در این فضای سبز، گونه‌هایی را بکاریم که سی سال دوام دارد و هرچقدر از آن را که خواستیم قیچی ‌‌کنیم، روی ترازو بگذاریم و پول دریافت کنیم؟ پانزده هزار هکتار زمین مناسب با آب تصفیه شده و امکانات اقلیمی گوناگون هدر می‌رود. آیا شما هموطنان ما نمی‌توانید برای اولین بار در جهان این شیوه را دگرگون کنید؟ آیا می‌دانید که در بستر کشاورزی چه ضایعات ارزشمندی وجود دارد که ما اصلا از آن استفاده نکرده‌ایم؟

سی و هشت میلیون درخت خرما در ایران است. اگر برگ‌های خشک شده درخت خرما را به پول تبدیل کنیم برای صنایع کاغذ، مقوا، MDF یا ساخت بلوک ساختمانی قابل استفاده است.

آیا می‌دانید که پوشال برنج چه مواد اولیه‌ ارزشمندی برای ایجاد هزاران هزار شغل است؟ آیا می‌دانید اگر زمین‌مان را، بدون آن‌که فضایی اشغال کند لیف حمام بکاریم و آن را بسته‌بندی کنیم و به جای این لیف‌های ایتالیایی و اتریشی که به ایران می‌آورند و به دلار به ما می‌فروشند، بفروشیم چه سودی خواهیم برد؟ این کار با سرمایه‌ای اندک، مثلا با دویست- سیصد هزار تومان قابل انجام است. می‌توانیم با این مبلغ و رنگ‌ها و شکل‌های مختلف لیف حمام بکاریم و به بازار عرضه کنیم. آیا هیچ‌وقت نشسته‌ایم ببینیم در جای جای ایران چه پتانسیل‌هایی اطراف‌مان ریخته است که تا امروز از آن بی‌خبر بوده‌ایم؟

رمز موفقیت،

شروع کردن است. 

موفقیت ها با

تصمیم ها شروع میشوند زیرا تا

تصمیمی اتخاذ نشود،

تغییری در زندگی رخ نمی دهد،


تصمیم بگیرید تا آینده ای 

را خلق کنید که دیگر هیچ شباهتی 

به گذشته ی ناکام شما نداشته باشد

و بدانید که :

فاصله ی نداشتن و داشتن،

فقط یک خواستن است،


                 پس "بخواهید"



موافقین ۱ مخالفین ۰
کوروش مشهدی